گفتی : عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود

یکی بود یکی نبود

گفتی : عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود

 

وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود

 تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود

 تنگ بلوری دلت درست مثل دل من

 کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود

 وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی

 توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود

 چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم

 که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟

 تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید

 راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود

 دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات

 قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود

 یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و

 اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود

 تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی :

 عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود

 نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی

 کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود

 قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت

 کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود

 



نظرات شما عزیزان:

غزل
ساعت19:59---29 آذر 1391
فرنازجون وبت خيلي زيباست به وبه منم بيا اگه خواستي

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:18 ] [ farnaz ] [ ]